گزارش اختصاصی صبح آمل در گفت گو با عضو هیئت مدیره و تنی چند از صیادان شرکت تعاونی ماهیگیران پره خرم
چراقانون سختی کار به صیادان تعلق نمی گیرد ؟
ســفره دلشــان را که باز می
کنند دلت می خواهد از خجالت
آب شــوی و برسی به همان دریا
و دیگر بر نگــردی. حرف از آب
است و نان و دستان پینه بسته و
دردهای استخوانی که امانت را می
برد همانهایی که برای سیر کردن
شــکم زن و بچه خود دل به دریا
زدند اما خــود زیر بار غم و غصه
کمر خم کردند. هوا سرد است و
تا مغز اســتخوانت تیر می کشد
هنوز بیمه درست و حسابی ندارند
و با آنکه ســالها وعده داده اند تا
مشکل بیمه صیادی حل شود اما
هر سال به سال دیگر موکول می
شود، دیگر امیدی به دریا و درست
شدن وضعیت معیشتی نیست تا
زمانیکه مشکالتی همچون پسروی
آب، کاهش ذخایر آبزیان، آلودگی
آب و دریا و فعالیت صیادان غیر
مجاز هســت. از درآمدهای کم و
خرج های گران زندگی گله مندند
از اینکه امکاناتی ندارند و به آنها
توجه نمی شود آری اینها بخشی
از درد و دلهای صیاد بسیجی است
که ســفره دلش را برای خبرنگار
صبح آمل باز کرد و چنین گفت؛
حبیب اهلل موسی پور دیپلمه “قبال
یــک دوره مدیر عامــل، نایب رئیس،
بازرس هم بودم” هستم که سالهاست
مشغول صیادی می باشم. قبل شروع
هرچیزی باید بگویــم درد دلها آنقدر
است که مثل زخم سر باز زده و مجال
فکر کردن و تجزیــه و تحلیل امورات
را حتی از من گرفته با توجه به اینکه
بیشــترین پرداختی را می دهیم ولی
متاسفانه کمترین و حداقل حقوق را به
ما پرداخت می کنند و بازنشستگی هم
که مزایایی ندارد و بیشترصیادان ما با
حقوق دو میلیــون و 500 هزار تومان
و هزینه های سنگین اقتصادی و مهم
تر درمان بیماری، از آنجائیکه دخل و
خرج شان با هم همخوانی ندارد”خرج
ده روز” مجددا مشغول به کار می شوند
و برای همین بدن شان بیش از پیش
فرســوده و به تحلیل می رود که قابل
جبران هم نیست.
عضو هیئت مدیره شرکت تعاونی
ماهیگیــران پره خــرم در گفت گو با
خبرنــگار صبح آمل با بیــان اینکه از
نوجوانی وارد دریا شــدم و 30 ســال
اســت که صیادی میکنم، گفت: بعد
از پایان جنگ وقتی خیلی از دوستان
و همرزمانم در ارگانهای دولتی مشغول
به کار شدند من بر خالف آنها”دوست
داشتم مستقل باشم” و با عالقه وارد این
کار شدم و راضی هستم خوب ناگفته
نماند هر حرفه ای مشــکالت مختص
خودش را دارد و فقط مختص صیادی
نیست و باید سوخت و ساخت. شش
صبح به دریا می رویم و بعضی مواقع تا
11 شب کار میکنیم و چون پره، صید
انتظاری است معلوم نیست آن روز با
ُر بر میگردیم یا خالی. وی با اشاره
تور پ
به اینکه از دریا نمیترسد و از کودکی
وسط دریا بوده و اتفاقات و سوانحی که
ممکن اســت رخ دهد، برایش عادی
اســت، ادامه میدهد: صیادی سخت
است و فقط عشــق و عالقه میتواند
مــا را در این کار نگه دارد، گرانی 300
برابــری ادوات و ارزانی ماهی از جمله
مهمترین این مشــکالت است، مثال
سنوات گذشته ســرب را کیلویی 17
هزار تومان می خریدیم اما امســال به
70 تومن رسیده است، تور را کیلویی
50 هزار تومان االن همان تور کیلویی
250 هزار تومان شــد و طناب را 18
تومان می خریدیم و در حال حاضر مرز
45 هزار تومان را نیز رد کرده است و با
این تفاصیر که ادوات باال رفته اما قیمت
ماهی ساالنه 20 %افزایش داشته است
و اعداد و ارقام با هم جور در نمی آید و
هزینه و درآمد با هم نمی خواند بخاطر
همین با اجاره دادن سوئیت در ایام غیر
صید “تابستان” به مسافران قسمتی از
هزینه ها را جبران می کنیم.
وی که تمام حواســش به دوستان
صیادش بود؛ توضیح داد؛ مهم ترین کار
نظــارت و مدیریت بر عملکرد و بیالن
کاری شــرکت تعاونی می باشد که از
سوی اداره رفاه و تامین اجتماعی انجام
می شود و شیالت هم به عنوان متولی
بر امــور مالی و صید و صیادی نظارت
می کند و این ساالنه صورت می گیرد
و در واقع می شود گفت مسئولیت در
اینجا خیلی سخت است البته ناگفته
نماند اگر اعضای مــا به حرف هیئت
مدیره گوش می کردند تغییر و تحول
عظیمی به وجود می آمد اما متاسفانه
بعضی از دوســتان ما با تحصیالت باال
آینده نگر نبودنــد و چوب الی چرخ
می گذاشتند که این مسائل منجر به
شکست شرکت شد و آن بازدهی الزم
را که باید داشــته باشیم نداریم و نوار
ساحلی با این موقعیت خوب و در بافت
شــهر که می توانست درآمد عظیمی
را برای شرکت حتی بیشتر از صیادی
داشته باشد ندارد.
این عضــو هیئت مدیره شــرکت
تعاونی ماهیگیران پره خرم ضمن ابراز
تاسف گفت؛ مهر ماه سال 1362 قانون
سختی کار برای صیادان برداشته شد
افزود: قانون ســختی کار به این شکل
اســت که اگر یک فرد بیمه شده، یک
سال سابقه پرداخت حق بیمه داشته
باشــد یک و نیم برابــر آن نرخ حق
بیمه محســوب میشــود اما در سال
1362 طبق بازرســیهای انجام شده،
کمیتههای اســتانی مصــوب کردند
صیادان خویشفرما هستند و از قانون
کار خارج شــده و مشاغل سختی کار
شــامل آنها نمیشود. سوال اینجاست
اگر کار ما ســخت نیســت پس کدام
مشاغل سخت و زیانبر هستند؟
وی کرونــا را یــک فرصــت برای
قدرشناسی دانســت و گفت؛ با اینکه
کرونا لطمه زیــادی بر کار ما وارد کرد
اما سبب شد تا بیشتر به یکدیگر فکر
کنیم و احساس مسئولیت را سرلوحه
کار خود قــرار دهیم
چنانچه سال گذشته
همزمــان با شــیوع
و همــه گیــری آن
مــا خیلی دســت به
عصــا راه می رفتیم و
برای حفظ ســالمتی
همــکاران از آنهــا
خواستیم تا با اختیار
خودشــان به شرکت
بیایند و اجباری نبود
و هر کســی دوست
داشت ماند و یکسری
هم رفتند و برخی هم
بخاطر معیشت زندگی ماندند و من هم
با توجه عارضه شیمیایی وقتی همت
آنها را دیدم پشت شان ایستادم و کار
کردم.
موســی پور در خصــوص حضور
افتخاری اش در جبهه ها گفت؛ سال
65 و در ســن 14 ســالگی به صورت
داوطلبانه “آن زمان همــه از فرمانده
تا بسیجی و کارگر همه یکی بودیم و
تفاوتی احســاس نمی کردیم” و برای
دفــاع از ناموس و خــاک مادری عازم
مناطق جنگی شــدم و حدود یکسال
ســابقه خدمت در ســنگر حق علیه
باطــل را دارم و در عملیات کربالی 5
در منطقه شــلمچه و در سه راه مرگ
نزدیک بــه اتوبان بصره در نبرد تن به
تن دچار عارضه شــیمیایی شدم اما
خدای من شاهده اینقد که این روزها
از تبعیض و وضعیت بد اقتصادی مردم
زجر می کشــم که از بیماری ام نمی
کشــم. خاطره ای کــه از آن روزهای
ســخت برایم به یادگار مانده و قلبم را
به درد می آورد به شــهادت رسیدن
همســنگرانی بود که بــه عنوان خط
شــکنان خطوط مقدم برای پاکسازی
منطقه جلوی چشــمم بــر اثر انفجار
نارنجک یکی پس از دیگری بر زمین
گرم افتادند و غریبانه رفتند و زمانی که
خودم پشت به یکی از همان نارنجکها
خیز برداشتم منفجر شد و ترکشهایش
به من خورد که به صورت سینه خیز
از پشــت کانال خودم را نجات دادم و
بعدا گروهان دیگر خط را گرفتند. اما
سال 67 در تک شلمچه و در عملیات
کربالی پنج نصف بیشتر عزیزان مان
را از دســت دادیم و در کانال به ارتفاع
دو مترهنگام برگشت چهار دست و پا
از روی پیکرهای پاک شــهدا به عقب
آمدیم و پای من اصال به زمین نرسید.
رزمنده دیروز میدان جنگ و جهادگر
میدان زندگی امــروز از آن روزها می
گوید؛ آن روزها خیلی از عزیزان مان را
جلوی چشم مان از دست دادیم که سر
آرمان شان که همان خط والیت فقیه و
حفظ آرمانهای انقالبی ماندند و هیچگاه
دنبال اسم و رســم نبودند و اما امروز
برای هر صندلی یک مســئول صدها
شــهید دادیم و وقتی به جامعه االن
نگاه می کنیم داریم زجر می کشیم و
به نظــر من جنگ با عراق جنگ نبود
بلکه راندخــواری آقایان و بی توجهی
بعضی از مســئوالن بی درد و غافل از
مردم اعالن جنگ است آنهایی که با هر
ترفندی دارند از تولید، معیشت،اشتغال
و حق الناس می زنند به خون شــهدا
و آب و خاک ما خیانت می کنند باید
در محکمه انقالب آنها را به سزای عمل
ننگین شان رساند.
وی که ســابقه سال ها صیادی نیز
دارد نگاهش را به دریا دوخته اســت و
از اولین صیدش چنین می گوید؛ اولین
بار وقتی سیزده سالم بود به اتفاق یکی
از دوستانم در آببندان روستای بیشه
کال “دون” گذاشــتیم کــه یک اردک
ماهی بزرگ به تورمــان افتاد که نیم
متر قد داشت و وزنش هفت کیلو بود
و یادم می آید اولین دســتمزد را برای
خودم لباس خریدم در
حالی که ماهی سفید
بــزرگ کیلویی چهار
هزار تومان و کفال هزار
و پانصد تومان بود که
االن”ماهی سفید یک
کیلویی صد هزار تومان
و کفــال هفتــاد هزار
تومان” می باشد.
موسی پور از سختی
هــای کارش گفــت؛
صیادی شــغلی بسیار
سخت اســت؛ چهره
سرخ می شود، دستان
به دلیل ســرما پینه می بندد و خطر
غرق شدن در دل آب شاهد این شغل
پرخطر و سخت است و اینکه چگونه
این شغل به عنوان مشاغل سخت در
نظر گرفته نمی شود جای تامل دارد.
ســختی های این شــغل به گونه ای
اســت که کمتر کسی می تواند در آن
20 سال به صورت مدام در آن فعالیت
بکند و بیشتر قدیمی های این صنف
دچار بیمــاری های قلــب و عروقی،
دیســک کمر، و آرتروز هســتند و بر
همین اساس بارها درخواست داده ایم
که این شغل را جزء مشاغل سخت قرار
بدهند که این مهم هیچگاه انجام نشد و
با این روال کاری این شغل در کورسوی
قرار می گیرد و افراد بیشتری بیکار می
شوند.
موســی پور به اینجای گفتگو که
می رسد نفسی عمیق می کشد و می
گوید؛ سالهاســت که با دریا رفیقم و
سهمم از این دوستی دردهای عضالنی،
آرتروزهای شدید استخوانی، ناراحتی
قلبی به جهت استرس درهوای طوفانی
هست در حالی که از خودش یاد گرفتم
که بســازم و با وجود همه نامالیمات
و مشــکالت صبوری کنــم. هر
کســی دیدگاهش نسبت به دریا فرق
دارد یکی سخاوتمندش می داند یکی
خسیس اما به نظر من دریا چون مادر
دلسوز و مهربان است و آبی آن آرامشی
عجیب به من می دهد و ایمان دارم هر
وقت خداوند حواله کند و دلمان نسبت
به دریا پاک باشد روزی ما را می دهد.
چون ما فقط مصرف کننده نیســتیم
بلکه در جوار شــرکت استخر زدیم و
400 دانه ماهی نر و ماده را در آن قرار
دادیم و پس از تخم ریزی وقتی به سه
میلیون بچه ماهی رســید داخل دریا
رهاسازی می کنیم که دریای ما غنی
باشد و نسل آینده هم بتوانند از مواهب
آن استفاده کنند.
مدیرعامل ســابق شرکت پره خرم
مثل همه مصاحبه شــوندگان دیگر
نگران محیط زیست دریا بود و گفت:
از آلودگی دریا گفت؛ مشکل چندین
ســاله ما هم مثل بقیه نقاط ســاحل
دریــای محمودآبــاد ورود فاضالب به
دریاست. متاســفانه رودخانه های ما
همه بر اثر سموم کشاورزی، فاضالب
های خانگی آلوده هســتند و با همه
پیگیری های ما هنوز هم مشکل سر
جایش هست و رودخانه به عنوان خانه
امن ماهی می باشد و این جاندار برای
تخم ریزی باید وارد آب شــیرین شود
مهمتر از آن اگر همان تعداد ماهی هم
از خوش شانسی جان سالم به در ببرند
صیادان غیر مجاز آنها را شکار می کنند
و وقتی این موضوع را به حراست جایگاه
خودمان اطالع می دهیم نداشتن بنزین
و امکانات را بهانه برای ســر باز زدن از
مسئولیت خود اعالم می کند اما آیا این
جواب نسل آینده ما می شود که ماهی
سفید را در تلویزیون نبینند.
حرف پایانی
دوســت داریم مســئولین ما واقعا
مسئول باشند نه دو تابعتی که خانواده
و فرزندان شان بیشترسال را آن سوی
آبهــا و مرزهــا در رفــاه کامل خوش
بگذرانند و مــردم و جوانان ما در فقر
کامل به سر ببرند ما که انتطاری نداریم
ولی حرمت خانواده آقازاد های “شهدا”
ما را نگه دارند که بابت هر کدام از آنها
برای صندلی های دلسوزان امروز نظام
ما صدها شهید تقدیم کرد. باور کنیم
صیادان محمودآبــاد و دیگر صیادان
نقاط مختلف دریاهای مازندران، ایرانی
و افراد سالم و پاک دست و زحمتکشی
هســتند که سختی به دریا رفتن و در
آب تالش کردن را به جان خرید ند و
چیز زیادی و حتی هم حقشان را هم
نمی خواهند که به کم راضی هستند،
پس لطفا صدایشــان را بشنوید و در
همان ساحل و کنار دریا به دیدار شان
بروید.
با توجه به گرانی سرسام آور
واقعا دخل و خرج ها با هم جور
در نمی آید
ولی یونسی 49 ساله اهل بابل است
که ده سال پیش از طریق یکی از اقوام
به شرکت پره ماهی خرم معرفی شد و
از آن تاریخ به عنوان کارگر مشغول به
کار است. او میگوید که تابستانها هر
کس بر حسب عالقه و توانایی خودش
کار میکند من هم که بیکارم به صورت
روز مــزد کار می کنم و زمســتان به
خاطر بیکاری و نداشتن شغل ثابت دل
به دریا زدم و آب درآمد می باشــم و
هفتاد درصد از محل درآمد صید می
گیرم و حقوق ثابت ندارم.
وی با بیان اینکه دستمزد در پره
درصدی است، میگوید: اگر ماهی باشد
همان چند درصد هم خوب است و به
قول گفتنی که »نانت در روغن است«
و زندگیات از این رو به آن رو میشود
ولی با توجه به گرانی سرسام آور واقعا
دخــل و خرج ما با هــم جور در نمی
آید. زندگی صیادی مشــکالت زیادی
از جمله ســردی، انواع بیماری ها را به
همراه دارد و در کنار آن فقط شش ماه
از سال را مشغولم و مابقی از جیب باید
بخورم و امنیت شغلی با توجه به بیمه
نبودنم ندارم.
یونسی نگاهی به جمع صیادان می
کند و سری از تاسف تکان می دهد و
می گوید؛ قبال کارگــر روزمزد بودم و
هیچوقت فکر نمی کردم وارد این حرفه
سخت شوم که بخواهم به عنوان درآمد
به آن نگاه کنم ولی دســت سرنوشت
و نبود کار مشــخص مرا به این سمت
کشــاند و با همه اینها باز هم خدا را
شــکر اگر راضی نباشــم چه کار کنم
چون کار دیگــری از من بر نمی آید.
وی که ســمتش شبیه مبصر مدرسه
می باشد می خندد و در ادامه توضیح
می دهد که در پره خرم سرپرست 80
نفرکارگراز جهــت رفت و آمد و انجام
کارهای وابسته به عهده من می باشد و
برای تعامل بیشتر سعی می کنم رفتارم
همراه با اخالق خوب و روحیه ای شاد
باشد و کسی از من گله مند نباشد.
این شغل به دلیل درآمد کم
سودی ندارد و حتی به دریا
زدن هم خودش ریسک بزرگی
است
ابراهیم اکبری 35 ســاله پنج سال
است که با سمت مدیرعاملی مشغول
کار در پره خرم می باشــد و تقریبا از
هیجده سالگی وارد این شغل شد و با
اعزام به خدمت مقدس سربازی وقفه
ای پیش آمد که به محض پایان دوره
به کار برگشت. حدود 15 سال سابقه
دارد و مسئولیتش سرپرستی نیروها،
تهیه و خریــداری ادوات ماهیگیری،
جبران کم و کاســتی ها، انتقال ماهی
به بازار و خرید و فروش ها می باشد و
به عنوان سهامدار شرکت یک سهم از
78 تا را دارد.
وی می گوید؛ چند ســال است که
مشغول به صیادی هستم اما هر سال
نسبت به ســال گذشته شاهد کاهش
چشــمگیر صید هستیم و عمدهترین
دلیل این امر فعالیت صیادان غیرمجاز،
آلودگی آب دریا و … است.
مدیرعامل شــرکت پره می گوید؛
اعضای سه نفره هیئت مدیره بر اساس
رای و قرعه کشی 78 نفر عضو انتخاب
می شوند و هر سه سال یکبار این اتفاق
می افتد و شرایط احراز این سمت هم
داشتن صداقت، درســتکاری، حفظ
امانتداری، وجدان کاری و مورد وثوق
دگران بودن است. از طرفی کار ما آنقدر
سخت و طاقت فرساســت که از پنج
صبح شروع و تا ساعت 11 شب بنا به
اعالم شیالت به طول می کشد و روزانه
با توجه به شرایط مساعد آب و هوایی
و صید خوب تا شش مرتبه هم به دریا
می رویم.وی در خصوص تاثیر کرونا بر
بازار صید و صیادی گفت؛ نمیدانیم این
دیگر چه بالی خانمان سوزی بود و به
جرم کدام گنــاه داریم تاوان پس می
دهیم چرا که با شیوع این ویروس بازار
ماهی هــم تا حدود زیادی تحت تاثیر
قرار گرفت و به نسبت تورم اما قیمت
ماهی تفاوت چشــمگیری نداشته و
پایین است.
اکبری تورم امسال
را در چند سال گذشته
بــی نظیر دانســت و
گفــت؛ این تــورم به
باالتریــن درجه آنهم
200 درصدی رسید و
ادوات صیادی روزهای
سرســام آوری از نظر
قیمت هــا را در طول
ســالها به خود دید و
حتی بعضی لوازم “مثل
طور، طناب در کارخانه
ها پیدا نمی شــود و
متولیان دلیلش را نبود
مواد اولیه وارداتی می
دانند.وی از تاریخچه احداث شــرکت
چنین گفت؛ در حــال حاضر در این
شــرکت پره ماهیگیری سه کیلومتر
تور، 9 دستگاه تراکتور، دو دستگاه قایق
موتوری جزو ادوات اصلی ما می باشد
و بادگیــر و فکا و نخ و طناب و چکمه
و سرب هم می باشد و برای تعمیرات
هــم با یک مکانیک قرارداد می بندیم
و بــه اینجا می آید. در خصوص خرید
هم مبالغ آنقدر باالست که به صورت
جزء و در زمان نیاز این کار را انجام می
دهیم وحدود 30 درصد از فروش ماهی
ها صرف خرج کرد تعمیرات می شود.
شرکت تعاونی پره خرم سال 1343 و
در زمینی به وسعت پنج هزار و 400متر
مربع با 40 سوئیت”هر سوئیت مجهز به
حمام و سرویس بهداشتی” احداث و به
صورت رسمی کار خودش را آغاز کرد
ولی برای اسکان بیشــتر صیادان 20
سوئیت دیگر هم با امکانات اتاق پخت
اضافه کردیــم. همچنین چون نیروی
بومی کم هستند 40 نفر غیر بومی را
با شــرایط فقط بیمه حوادث مشغول
کردیم که فصلی و به صورت کارگران
روزمزد کار می کنند. اما پرداخت این
بیمه برای این صیادان که از جیب آنها
نیز کم می شود بســیار گران است و
بزرگترین مشکلی بود که همه آنها را
دچار چالش کرده و به گونه ای نفس
های زندگی آنها را تنگ کرده بود.
مدیرعامل شــرکت پره ادامه می
دهد؛ پس از صید ماهی توسط صیادان
آن را به بازار ماهی فروشــان می بریم
و طی قــرارداد به عمل آمده با یکی از
اعضای هیئت مدیره بازار”قبل از شروع
صید”به عنوان پشتیبان از طرفی هم
ادوات صیــد را فراهــم می کند و هم
ماهی ها را با قیمت خوب به فروش می
رساند که از این طریق 4 %کمیسیون
هم می گیرد.
اکبری به دریا رفتن را ریسک می
داند و با تاسف می گوید؛ این شغل به
دلیل درآمد کم ســودی ندارد و حتی
به دریا زدن هم خودش ریسک بزرگی
است و معلوم نیست با توجه به شرایط
جوی هوا یا طوفانی بودن آن دوستان
صیــاد ما ســالم برگردنــد و صیدی
عائدشان شود یا نه!! خطراتش بیشتر
از منفعتش هست و تاسف بار تر اینکه
خیلی ها به مرحله بازنشستگی هم نمی
رسند و آن دسته ای هم که از خوش
شانســی بازنشست هم شــدند سالم
نیستند و بخاطر سرما به انواع بیماری
ها گرفتار شــدند و می توانم بگویم در
یک کلمه مجبوریــم.وی نرخ بیمه را
نوعی ظلم در حق صیادان می داند؛ به
نظر من بیمه صیادان باید جزو مشاغل
سخت باشد چون فشــار این کار بی
نهایت باالست. ما صیادان تنها در شش
ماه از سال مشغول به کار هستیم و باقی
مانده ســال را عمأل هیچ گونه فعالیت
دریایی نداریــم از طرفی پرداخت نرخ
باالی حق بیمه خصوصا در فصل صید
برای ما بسیار مشکل است و متاسفانه
نه دولت و نه هیچ ارگانی، حمایتی از
شــغل ما نمی کند و نزدیک به 600
هزار تومان ماهیانه از
ما مــی گیرند که این
ظلــم بزرگی اســت.
صیادی در دولت قبل
جزو مشــاغل سخت
و زیان آور به حســاب
آمد و حتی برخی هم
از طریق همین بیمه
بازنشســت شدند که
جوهرش خشک نشده
رای آقایان متصدی در
دولت جدید برگشت و
تغییر عقیــده دادند و
قانون عوض شد و آن
بنده های خدا هم که
از این طریق بازنشست
شده بودند ســختی کار دیگر به آنها
تعلق نگرفت. گرمای تابستان و سرمای
زمستان، سنگینی کار، نداشتن جای
مناســب روی دریا و خیلی مشکالت
دیگر باعث طاقت فرسا شدن این کار
می شود. هر مسئولی که مایل بود می
تواند در این هوای مناســب تشــریف
بیاورد تا او را سوار قایق کنیم و ببینیم
آیا می تواند شــرایط را فقط تا یک راه
دریایی تحمل کند؟ اگر مسئولین پای
درددل صیادان بنشــینند می گویند
اینها چه کسانی هستند که این شرایط
را تحمل می کنند و اینجا کار می کنند.
ســخن پایانی با مسئوالن؛ تراکتور
شــرکت مدل 64 و 65 است و قایق و
بیشتر ادوات ما خیلی قدیمی و فرسوده
و پوسیده هستند و هزینه های سنگینی
جهت نگهداری آن شامل حال ما می
شود و حق بیمه کل سهامداران تعاونی
پره ساالنه بیش از 300 میلیون تومان
است. حداقل رسیدگی کنند.
عمده ترین سختی، موانع
دریایی است
حسن چشم وهم متولد 61 ،دیپلم
ردی حدود 11 ســال است که عضو
صیادان این پره هستم البته قبال سالی
چند بار به پدرم که صیاد بود سر می
زدم و تا حدودی با این شــغل آشــنا
بــودم و اوقات فراغت زمانی که نیاز به
کارگر داشتند به اینجا می آمدم. بعد
از بازنشســتگی پدرم ســهام خود را
به نام من زد و همــان روز اول داخل
گرجی،”تور را آماده و داخل دریا پهن
می کردم” کارم را شروع کردم.
میپرسم در هوای
سرد به دریا رفتن برای
صید ســخت نیست؟
پاســخ میدهــد: از
صیادی لذت میبرم و
وقتی گرم کار میشوم
اصــال ســرما را حس
نمیکنــم. هــر کاری
ســختی و مشــکالت
خاص خــودش را دارد
و صیــادی و حضور در
دریا هم ســختیهای
مخصــوص خــودش
را دارد ولــی وقتــی
عاشق کاری که انجام میدهی باشی،
سختیها به چشم نمیآیند. برای سال
دوم زیر نظر اســاتید بــا تجربه چون
آقایان اکبری، سقا حسین پور، یونسی
و رشیدی آموزش دیدم و قایقران شدم.
ساعت مشخصی ندارم چرا که آن هم
بستگی به شرایط جوی هوا و صید دارد
اما عموما از شــش صبح تا یازده شب
چند بار با قایق های موتوری به داخل
آب می روم و عمده ترین سختی، موانع
دریایی است که به جهت حجم بزرگ
حتی غواصها هم نمی توانند آنها را از
جایش بردارند در نتیجه روز فقط پره
پــاره می شــود و ادوات ما از بین می
رود و ایــن از نظر مالــی به مجموعه
ضربه می زند و در این خصوص دولت
هم هیچ کمکی نمی کند تا حداقل با
مواد انفجاری موانع را از سر راه بردارد.
ولی مشکل اصلی کار من این است که
همکاری جایگزین به عنوان قایقران یا
راننده تراکتــور در زمان خاص وجود
ندارد.ایــن صیاد جوان بــا بیان اینکه
متاهل است، تصریح میکند: ماهیگیری
شغلی نیست که بتوان برای امرار معاش
خانــواده روی آن حســاب کرد، چون
وقتی تور بــه آب میریزی نمیدانی
ُر میشــود یا نه. با همه مشکالت که
پ
دوستانم هم به آن اشاره کردند شغلم
را نه تنها من که دخترم یســنا نیز آن
را مایه افتخار خودش می داند و بیشتر
وقتها که دوستان و همکالسی هایش
می ترسند که سوار قایق موتوری شوند
او بدون اســترس و با خیالی راحت به
من نگاه می کند و با شوق و ذوق سوار
می شود و از من می خواهد تا با سرعت
زیاد آنها را اذیت کنم.
در حال حاضرصیادی
و کاسبی روی اما و اگر استوار
و خرج حتمی است
آخرین صیاد گزارش ما از نخستین
ماهیگران پره ماهی خرم 57 ساله می
باشد که سی ســال در دریا کار کرد و
امروز روزهای بازنشســتگی اش را می
گذراند و از دریا چنین می گوید؛ برای
ما هم کاسبی بود و هم جنبه تفریحی
داشت و امروز با گرانی ادوات به دوستان
نمی صرفد ولی به قول قدیمی ها ضرر
به مال باشد و به جان نباشد.
این پیر دریا که از کودکی در کنار
دریا بزرگ شــده ادامه میدهد: وقتی
میبینــم آب دریا آلوده اســت واقعا
غصه میخورم. وقتی کودک بودم دریا
زالل بود و تعداد ماهیان دریا بیشــتر
از ماســه های ســاحل بود و با دست
ماهی میگرفتیم ولی االن ماهی پیدا
نمیشــود. دریا نعمت الهی و منشــا
نعمت و روزی اســت و باید آن را تمیز
نگه داریم. 2500 سال پیش میگفتند
حتی آب دهان در دریا نریزیم و پاکیزه
نگه داشــتن آب تا این اندازه مهم بود
ولی االن فاضالبها را وصل کردند به
دریا و رودخانه!
او در حالی که با اشــاره دست، دریا
را به من نشان می داد گفت: اگر شغل
دیگری غیر از صیادی داشتم به نظرم
خیلی موفق تــر از االن بودم چرا که
در حال حاضرصیادی و کاســبی روی
امــا و اگر اســتوار و
خرج حتمی اســت و
بیان یک نکته کافی
که با این گرانی اقالم
خوراکی و هزینه های
تعرفه هــای آب، برق
و گاز و تلفــن و دیگر
امــور جاریه به عنوان
یک خانوار چهار نفره
چگونه حال ما خوش
باشد اما حرفم سر بی
عدالتی هــا و تفاوت
هایی است که از خیر
ســر آقایان بین ما و
صیادان گیالنی گذاشته شد در حالی
که دریا و سختی کار ما یکی است اما
قانون پرداختی حق بیمه متفاوت می
باشــد و آنها 17 %و مازندرانی ها 30%
را مــی پردازند که به نظرم بی انصافی
است و به هر کسی هم مراجعه کردیم
بی نتیجه بود.صفری از روزهای ســی
سالگی اش تعریف می کند که سال 61
با وجــود زن و بچه اما همچنان بیکار
بود و برای تامیــن خرج و مخارج روز
مزد کار می کرد و فقط برای راحت تر
زندگی کردن و بــا این نیت که الاقل
ماهی خورشت برنجم می شود به پره
رفتم و حدود 24 سال در شرکت پره
ماهیگیری مطهری سرخرود به عنوان
رئیس هیئت مدیــره خدمت صادقانه
کــردم و خدا را شــکر دریا هم خیلی
سخاوتمندتر بود اما صیادان االن بعضی
وقتها جلوی خانواده خود شرمنده می
شوند و این یک درد است.
ِ همــه این صیادهــا دل پــری از
مشکالت داشــتند، اما وقتی اسم دریا
را می شــنیدند، چشمانشان برق می
زد. صفری در خصــوص نقش دریای
محمودآباد در زندگی مردم این شــهر
گفت: رابطه ما و دریا یک رابطه خونی
است که نســبت به آن عرق و تعصب
زیادی داریم. حتی اگر از نظر معیشت و مشکالت
تحت فشار باشیم اما بودن در کنار دریا
و رودخانــه باعث روحیه و دلگرمی ما
می شود. اما روی سخنم با مسئولینی
است که با همه مشکالت صیادی هنوز
ســختی کار را بــه آن تعلق نگرفت و
همچنان با اما و اگرهای فراوان در بن
بست قرار دارد و شاید حاال حاالها زیر
خروارها کاغــذ بازی اداری نتواند کمر
راست کند. وی که روزهای زیادی را در بدترین
شــرایط آب و هوایی در دریا به دنبال
روزی بود از ترســی ســخن به میان
آورد که همیشه با صیادان است و آن
ســهل انگاری بود وی گفت؛ طوفان و
ناســازگاری جوی همیشه با ماهیگیر
همراه اســت اما باید تمام حواسش را
جمع کند تا در کارش سهل انگارنباشد
چرا که اولین و آخرین اشتباه زندگی
اش می شــود و آنوقت راه بازگشــتی
برایش نمی ماند.
24 اسفند99